ترس ما صداهاي متفاوتي دارد
مثلا ممكن است بگويد :
تو خیلی چاقی. تو خیلی پیری. تو خیلی قد کوتاهی. تو خیلی احمقی. هیچ کس تو را نمی‌خواهد. تو برای هیچ کاری شایستگی نداری.
شاید صدای ترس‌مان بیشتر شبیه به نجوایی باشد که همیشه به ما می‌گوید:

مراقب باش! دقت کن! آنها راجع به تو چه فکری خواهند کرد؟ مواظب باش كه تو را احمق فرض نكنند.

👈شاید صدای ترس ما حاکی از تردید باشد: اما اگر این کار اشتباه باشد چی؟ اگر دیگر کسی برایم نماند چی؟ اگر نتوانم شغل دیگری داشته باشم چی؟

👈 شاید ترس وارد روابطتان شده و می‌گوید: اعتماد نکن! آنچه نیاز داری را طلب نکن! خیلی بخشنده نباش! دوباره امتحان نکن! کنترل را از دست نده!

👈شاید صدای ترس‌مان از نوع انکار باشد: بعداً به این موضوع رسیدگی خواهم کرد.

👈شاید صدای ترس ما تدافعی یا سرزنش‌گر باشد: همه چیز تقصیر آنهاست! نباید این اتفاق برای من می‌افتاد! چرا باید خودم را تغییر دهم؟ چرا باید این موضوع را نادیده بگیرم؟ چرا باید گذشت کنم؟

👈شاید صدای ترس ما به شکل استيصال باشد: نمی‌دانم چکار کنم؟ گیر افتاده‌ام. نیاز به کمک دارم. نمی‌دانم چه می‌خواهم.

👈شاید صداي ترس ما ناشي از وسواس فكري باشد، طوری که بارها و بارها به ما بگوید که چرا استحقاق جسمی که می‌خواهید، عشقی که می‌خواهید، سلامتی و نشاطی که می‌خواهید، شغلی که می‌خواهید یا صمیمیتی که می‌خواهید را ندارید.

👈یا شاید ترس در لباس ترحم و دلسوزی در ما متجلی گردد؛ نمی‌دانم آیا اصلاً خواهم توانست این موضوع را حل کنم یا نه. نمی‌توانم باور کنم که این اتفاق برای من افتاده است. فکر نمی‌کنم کسی واقعاً بداند در چه مخمصه‌ای گیر افتاده‌ام.

♦️ما یاد گرفته‌ایم وقتی با ترس‌های‌مان روبرو می‌شویم صورت مسئله را پاك كنيم .
💎برای اینکه به شجاعت دست پیدا کنیم، باید پرده از ترسهای‌مان برداریم، آنها را بپذیریم و درک نماییم. و تنها راه درک ترسهای‌مان این است که آنها را همان‌طور که هستند به رسمیت بشناسیم. به این معنا که بپذیریم آنها برداشت‌های نادرستی هستند که از تجارب گذشته ما بیرون آمده‌اند

بدود دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *