رهایی از ترس
♦️چاپ شده در “مجله موفقیت” (شماره 414/خرداد 1400) ♦️
♦️متن کامل این مقاله را مى توانيد در “مجله موفقیت” بخوانيد
وقتی دبیر تحریریه مجله موفقیت از من خواست که راجع به نشخوارهای ذهنی مطلبی بنویسم تصمیم گرفتم این بار از آخر به اول برم و در اینستاگرام از عموم مردم بپرسم که نشخوار ذهنی معمولشان کدام است؟
در بیشتر مقالات وقتی راجع به نشخوار ذهنی صحبت می شود معمولا به حذف نشخوارها و استفاده از تکنیک های ذهن آگاهی می پردازند.
این بار تصمیم گرفتم که به جای توصیه به حذف این نشخوارها به موضوع آن ها بپردازم و سعی کنم تا حد امکان به دنبال راه حلی برایشان باشم و بعد با باقی مانده ی آن ها، یعنی آن هایی که حداقل در حاضر برایشان راه حلی وجود ندارد، به تمرین های ذهن آگاهی جهت کم کردن توجه به این نشخوارها بپردازم.
انواع نشخورهای ذهنی
متداول ترین موضوع نشخوارهای ذهنی بین مردم موضوع ترس از آینده است. انسان از کودکی می آموزد که تلاش کند اوضاع را هرچه بیشتر تحت کنترل خود دربیاورد و چون احساس می کند تسلط او بر آینده خود و خانواده اش اندک است، دچار استرس می شود و این استرس تمام وجودش را فرا می گیرد به گونه ای که در بیشتر وقت ها به آن فکر می کند. حال بررسی می کنیم که چاره ی کار چیست.
بهترین راه حل در این زمینه، هدفگذاری های کوتاه مدت است که زودتر به نتیجه می رسند و باعث ایجاد انگیزه و هدفمندی بیشتر برای موارد دیگر می شوند
وقتی که ما شور و تلاش و انگیزه را در زندگی مان جاری می کنیم با ایجاد امیدواری و افزودن چاشنی اعتماد به هوشمندی عالم هستی ( در مواقعی که با تمام تلاشی که کرده ایم راه حلی نیافته ایم)، استرس های ترس هایمان از آینده کاهش می یابد و به این ترتیب یکی از مهمترین موضوعاتی که می تواند نشخوار ذهنی ایجاد کند کمرنگ می شود و به حاشیه می رود
نشخوارهای ذهنی بعدی مانند ترس از بروز مشکلات مالی در آینده، ترس از شکست، ترس از بیمار شدن و هرآنچه به ترس از آینده مربوط باشد، با تحلیلی مشابه تا حدی قابل حل خواهد بود
نشخوار ذهنی رایج دیگر، ترس از به حد کافی خوب نبودن و مورد قضاوت قرار گرفتن از جانب مردم است. عجیب است که توقع داریم که با وجود تفاوت های فراوان آدم ها باهم، مورد تایید همگان قرار بگیریم مگر اینکه خودمان، مورد تایید خودمان نباشیم که برای حل آن باید با خودمان روراست باشیم و ببینیم چه ویژگی هایی در مورد اخلاقیات، ارتباطات، تفریحات، رسیدگی به خود در زمینه جسمی و روحی، نوع شغل و تحصیلات برایمان جذاب است و بررسی کنیم که آیا این ویژگی ها اکنون در ما وجود دارد یا نیاز داریم برای کسب آنها تلاش بیشتری بکنیم؟ وقتی در این باره برنامه ریزی می کنیم باز هم در ما جوشش و انگیزه ایجاد می شود و نظر دیگران برای ما رفته رفته کم رنگ شده و ترس مان ازمورد قضاوت قرار گرفتن کاهش می یابد، چرا که ازین پس خودمان را تایید می کنیم و نیاز افراطی به تایید دیگران نخواهیم داشت
نشخوار فکری رایج بعدی، این است که کارها را به بهترین نحو ممکن انجام بدهیم و نگران از دست دادن فرصت ها را نباشیم، غافل از اینکه چیزی به نام بهترین وجود ندارد. در هر زمان ما به اندازه ی آگاهی و توانمندی مان می توانیم تلاش کنیم و انجام هر کاری تجربه های جدیدی به ما خواهد داد که مسلما باعث خواهد شد در آینده موضوعات و مشکلات را بهتر ببینیم و راه حل مناسب تری برای آن ها پیدا کنیم.از آنجا ممکن است در هرکاری افراد دیگری تجربه ی بیشتری نسبت به ما داشته باشند و همین امر باعث شود موضوع را بهتر تحلیل کرده و عملکرد بهتری در مقابل آن داشته باشند، پس دنبال بهترین بودن یک سوتفاهم است که لازم است لطفی را در حق خودمان بکنیم و آن را برای همیشه کنار بگذاریم
دغدغه و نشخوار بعدی حسرت کارهایی است که با وجود داشتن علاقه به انجام آنها، تاکنون انجامشان نداده ایم، لازم است به این نکته توجه کنیم که ما گاهی با گذشت زمان تمایلمان را نسبت به انجام بسیاری از کارهایی که درگذشته به آن هاعلاقه مند بودیم از دست می دهیم. بنابراین باید هریک از این موارد به طور جداگانه بررسی کنیم و اگر دیدیم شرایط مهیاست و هنوز نسبت به انجام آن کار تمایل داریم، فورا اقدام کنیم. با نشستن و دست روی دست گذاشتن هیچ اتفاق جدیدی در زندگی ما نمی افتد و با هدر رفتن لحظات امروزمان، ما می مانیم و یک دنیا حسرت جدید که به قبلی ها اضافه می شود
دغدغه و نشخوار بعدی ترس از تصمیم اشتباه است. باید این نکته را در نظر بگیریم تصمیم غلط و درست وجود ندارد. ما در هر لحظه با توجه به سطح آگاهی مان بهترین تصمیمی را که می توانیم می گیریم. پیامدهای هر تصمیمی تجربه ای می شود که می توانیم در پی ریزی زندگی بهینه آینده مان از آن بهره ببریم.
نشخوار فکری بعدی ترس از دعواها و مشاجرات خانوادگی است که مسلما غیر قابل اجتناب هستند، اما چرا ترس؟
در یک خانواده نا سالم، از آن جا که افراد به نظر و تایید یکدیگر اهمیتی نمی دهند، در پی هر اختلافی ممکن است دعواهای متناوبی پیش بیاید که کاملا طبیعی است. پس به جای داشتن چنین دغدغه ای باید یاد بگیریم که به حریم فردی یکدیگر احترام گذاشته و توقعاتمان را نسبت به هم کم کنیم تا بتوانیم با تنش کمتر لحظات بهتری را کنار هم سپری کنیم.
دغدغه ی دیگری که گاهی منجر به بروز نشخوار فکری می شود مشکلات ازدواج از جمله مخالفت خانواده، بی اعتمادی، تردید در انتخاب درست و از این جمله است که لازم است با مهارت آموزی و یادگیری حل مسئله آن را برطرف کرد
بی اعتمادی معضل بسیار مهمی در مسائل خانوادگی است که قطعا با درمان های تخصصی، برطرف خواهد شد. این معضل در بسیاری از مواقع ناشی از مشکلات و تجارب دوران کودکی است که افراد معمولا در پی آن تجربه، حس ناامنی را به بقیه ی شرایط و افراد زندگی شان تعمیم می دهند.
پیشنهاد می کنیم هرچه سریع تر این دغدغه ها را درمان کنید که با برطرف شدن نشخوارهای ذهنی ناشی از آن بتوانید از لحظات زندگی تان بیشترین بهره را ببرید.
در مورد مخالفت های خانواده ها با انتخاب فرزندان برای ازدواج، این نکته شایان ذکر است که تا وقتی ما به بلوغ ازدواج نرسیده باشیم و فردیت خود را با پذیرش مسئولیت های زندگی خودمان به خانواده ثابت نکرده باشیم به احتمال زیاد همین آش است و همین کاسه!
پس برای حل ریشه ای مشکل، برای اثبات فردیت و مسئولیت پذیری مان به خانواده اقدام کنیم.
یکی از مهمترین دغدغه های رایج، دغدغه پدر و مادرها برای آینده و تربیت فرزندانشان است.
متاسفانه در فرهنگ ما به علت مسئولیت پذیری زیاد و وابستگی و عدم فردیت خود والدین، از پدر و مادر خود جدا شده و به بچه هایشان چسبیده اند و با توجه زیاد مانع رشد و بلوغ و مسئولیت پذیری فرزندانشان می شوند و همین امر آن ها را تبدیل به والدینی همیشه نگران کرده است
در حالی که دلسوزترین والدین کسانی هستند که بیش از اینکه بخواهند فرزندانشان را وابسته به خود نگه دارند با دادن مسئولیت به آن ها، فرزندانشان را مستقل و توانمند بار می آورند.
در آخر مهمترین چیزی که دغدغه و نشخوار ذهنی امروز مردم ماست، مشکلات اقتصادی جامعه است که در این زمینه حقیقتا چاره ای نداریم جز اینکه خودمان به داد خودمان برسیم. اگر هر فرد به نوبه خود علاقه ی اجتماعی را سرلوحه اعمالش قرار دهد و وظایفش را به درستی انجام دهد، اندکی به بهبود شرایط کمک خواهد کرد و نکته قابل ذکر این است که برای مدیریت این نشخوار فکری لازم است به ذهن خود، آگاه باشیم و بدانیم که در درون آنچه می گذرد، مادامی که که ناهوشیار زندگی کنیم، افکار بیهوده ذهنمان را پر کرده و مجال فکر کردن های بجا و خلاقیت را از ما می گیرند. بنابراین با وجود این که می خواهیم با فکر کردن، مانع از دست رفتن موقعیت ها و اتخاذ تصمیم های نادرست شویم با افتادن در دام افکار پوچ و بیهوده بیشتر در این چاه تاریک فرو می رویم.
برای هوشیاری نسبت به افکار لازم است تمرین هایی انجام دهیم که در مقالات گذشته هم به آن ها اشاره شده است و از آن جمله می توان به مدیتیشن، تمرین خوردن با تمرکز بر عطر، بو، مزه غذاها و تمرین پیاده روی آگاهانه و تمرکز به تنفس و آنچه در فکر ما می گذرد، اشاره کرد.
دکتر نیلوفر اله وردی
ثبت ديدگاه