قفسی به نام قهر

“کمال طلبی منفی”

♦️چاپ شده در “مجله موفقیت” (شماره 418/مهر 1400) ♦️

♦️متن کامل این مقاله را مى توانيد در “مجله موفقیت” بخوانيد

وقتی نام قهر به میان می آید، ممکن است این تعریف به ذهن ما خطور کند که فردی دل آزرده و مظلوم به دلیل ظلم و جور فرد ستمگری، دل شکسته گوشه ی عزلت گزیده است ولی حقیقت این است که بیشتر افرادی که این عادت را دارند، افرادی کنترلگر هستند که فکر می کنند که منطق آنها، یک منطق همگانی و درست است و به تفاوت های عمیق انسان ها توجهی ندارند. این اشخاص برای افراد نزدیکشان قفسی درست کرده و حق انتخاب را از آن ها می گیرند.

یعنی در واقع اعلام می کنند که یا آنچه را من می گویم قبول می کنی و یا من را از دست می دهی و آن قدر در این قهر پافشاری می کنند که طرف مقابل به ستوه آمده و بدون رضایت قلبی به خواسته شان تن می دهد

این بازخورد، فاجعه ی بعدی را رقم می زند، چرا که فرد قهرکننده را به هدفش می رساند و به همین دلیل این عادت را در او تقویت می کند.

از آنجا که متاسفانه مهربانی در فرهنگ ما به این معنی جاافتاده است که باید ایثار کنیم و بدون در نظر گرفتن احساس و ارزش خودمان خواسته ی طرف مقابل را انجام دهیم، در ابتدا شعف و انرژی مهربانی، فرد مقهور را فرا می گیرد غافل از اینکه با تکرار این کنترلگری، به تدریج وجودش پر از خشم از ظلمی خواهد شد که در نهایت دامن فرد قهر کننده را فرا می گیرد. همین خشم برای اینکه یک رابطه را از بیخ و بن به نابودی بکشاند کافی است

مراجعی می گفت همسر من هربار در شروع رابطه ی جنسی خواسته های غیرمنطقی خود را که در شرایط معمول از طرف من پذیرفته نمی شود بیان می کند و اگر همان موقع به انجام نرسد، قهر می کند. او اذعان داشت که بعد از یکسال از شروع رابطه هیچ میل و کششی به همسرش ندارد و همین مسئله موجبات اختلافات بیشتری را فراهم کرده است

بنابراین ضروری است که با بیرون آمدن از این حلقه ی معیوب شکست خورده، توقعمان را از افراد دور و برمان کم کرده و به آن ها حق انتخاب بدهیم تا با شنیدن درخواست ما تصمیمی را که متناسب با اولویت های خودشان باشد بگیرند.

متاسفانه چون این نوع قهر ریشه در دوران کودکی ما و الگوها و آموزه های آن دارد، رفع این عادت زمان بر است و به تدریج اتفاق می افتد و لازم است افراد مقهور به فرد موردنظرشان زمان بدهند که این عادت را کنار بگذارند

طرفین برای حل این نوع مسائل باید به جای کناره گیری و رفتار اجتنابی در جهت پاک کردن صورت مسئله و ایجاد اجبار برای رسیدن به هدف خود بدون حل مسئله، شرایط را برای حل موضوع و شنیدن حرف های هم مهیا کنند و در زمان مناسب بدون سوگیری و با هیجانات متعادل به حل و فصل موضوع بپردازند زيرا اگر مسئله به طور ريشه اي حل نشود مسلما باز هم در اوقات ديگرى تكرار خواهد شد .

در این میان اگر فرد قهرکننده از صحبت کردن امتناع کند، لازم است علل این اجتناب بررسی و برطرف شود. از جمله اين علل مى توان به ايجاد دعوا و تنش در بحث و گفت و گوهاى قبلى و جلوگيرى از دعواى مجدد و تكرارى يا سركوب فرد در بحث هاى پيش آمده يا داشتن سود پنهان در ادامه ي بحث ها اشاره كرد، ولی اگر صحبت نکردن ناشی از کنترلگری و رسیدن به هدف مطلوب به شکل خودمحور باشد، بهتر است قهر نادیده گرفته شود و فرد مقهور به رفتار عادی خود ادامه دهد

یکی دیگر از علل رایج قهر کردن، توقع غیر واقع بینانه ما از افراد نزدیک است که ذهنمان را بخوانند و آن طور که دلمان می خواهد رفتار کنند. به این رفتار در روانشناسی، ذهن خوانی می گویند که برای درخواست کننده و انجام دهنده یک خطای شناختی محسوب می شود، زیرا هر فرد سالمی می تواند ذهنیت های متفاوتی داشته باشد و ماحصل این ذهن خوانی در بیشتر موارد، تصوری پوچ و اشتباه خواهد بود

بنابراین هوشمندانه این توقع را کنار بگذاریم و گفتگوی واضح و روشن را با در نظر گرفتن نظرات فرد مقابل و حق انتخاب او در تصمیم گیری جایگزین این خطای شناختی کنیم و به خود متذکر شویم که انسان ها با خلق و خو، الگو، تربیت و تجارب متفاوت در کنار هم هستند و به همین دلیل خواسته ها و احساساتشان یکسان نیست که بتوانیم آن را از یک فرد به فرد دیگری تعمیم دهیم

مهرناز بدون در نظر گرفتن تفاوت هاى شخصيتي اش با على انتظار داشت كه وقتى در فروشگاه چيزى را مى پسندد علي بدون ابراز او آن را برایش بخرد در غير اين صورت با او قهر مى كرد يا مثلا توقع داشت كه بدون اينكه بيان كند علي بداند كه او چه مى خواهد و برايش فراهم كند . وقتي در جلسه ي مشاوره به او گفتم كه اين رفتار اشتباه است پاسخ داد: « مگر يكى از نشانه هاى عشق، خواندن ذهن معشوقمان نيست؟» كه پس از توضيحاتی که برایش دادم به خطاى ذهني اش پى برد

گاهى نيز در مسائلى به دليل نداشتن گفتگوى واضح و روشن يا حضورى، سو تفاهم هايى پيش مى آيد كه متاسفانه بعضي به خاطر دلخورى تبديل به قهر مى شود و قطعا لازم است با صحبت حل شود .

مهسا و شايان با هم سر مسئله اى ساده بحث كرده بودند و شايان با عصبانيت به مهسا گفته بود كه موضوع خواستگارى منتفي است. مهسا هم كه به شدت از اين حرف ها جا خورده بود وسايلش را جمع كرده و شايان را ترك كرده بود. وقتي بعد از گذشت دو هفته به مشاوره آمدند شايان با ناراحتى اعلام كرد كه انتظار نداشتم مهسا من را ترك كند و نياز به عشق و همدلى داشتم و همين امر باعث شده بود كه چنين بازخوردى بدهم .

به شايان گفتم كه بهتر بود اين موضوع را حل و فصل كنى تا اينكه وسط دعوا نرخ تعيين كنى ! گاهى اوقات نيز لازم است، افراد برای فروکش هیجانات و بررسی موضوعات و حل آن در درون خودشان، مدتی محدود را از همه فاصله بگیرند تا بتوانند با هوشمندی بیشتر به گفتگوی برنده-برنده بپردازند، این کناره گیری قهر محسوب نمی شود و از الزامات یک رابطه ی سالم است، به شرط اینکه مدت زمان آن برای هر دو فرد قابل قبول باشد و در اولین فرصت مقدمات گفتگو فراهم شود.

امير و نازنين در هنگام عصبانيت حرف هايى به هم مى زدند كه بعد از فروكش کردن خشمشان به شدت از گفتنش پشيمان مى شدند ولى هر دو از هم دلخور بودند و به جاى حل و فصل موضوع اصلى مجبور بودند به دلجویى از يكديگر بپردازند . برايشان توضيح دادم كه در هنگام خشم و عصبانيت افكار ما توسط بخش هيجانى مغز به نام آميگدالا تحليل مى شود كه هيچ منطقى در آن نيست. پس اعتقاد به اينكه افراد حرف راست را هنگام عصبانيت مى زنند كاملا بي اساس است . به همين دليل براى فعال شدن كورتكس مغز لازم است کمی از این شرایط فاصله بگیریم و به خودمان و طرف مقابل فرصت دهیم تا به شرايط تفكر عقلانى باز گرديم .

دکتر نیلوفر اله وردی